۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

برای آرش

آرش!
کمان را بکش
دستت را به من بده
من دستم را داده ام به مهتاب
مهتاب داده به او
و او داده به دیگری
آرش!
از اینجا تا جایی که تویی هزاران دست حلقه شده به هم
و از آنجا تا جایی که نازک
تا جایی که مادران و پدرانمان
تا جایی که خواهران و برادرانمان
تا جایی که آبا و اجدادمان
سهراب ها و رستم هایمان
آرش هایمان...
کمان را بکش آرش!
با تمام قوایت
با تمام قوای من
با تمام قوای تمام دست های گره خورده و مشت شده
کمان را بکش برای خلیجی که پارس است به خاطر ما
برای مرزی که روان است
به پاکی ما
برای دشتی که مثل ما, سبز است
برای زنی که در بند است
آرش وار!
استوار!
برای ایرانی که آزاد خواهد بود,به خاطر ما
قلب سپاه ظلم را نشانه کن!
دستت را به من بده!

کتایون
هجدهم مرداد هشتاد و هشت


۱ نظر: