۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

آینه ی جان شده چهره ی تابان تو/هر دو یکی بوده ایم جان من و جان تو

در آینه که نگاه کردم امروز , دلم فرو ریخت.
چهره ام شبیه مهربان ترین زنان شده بود , پاک و آرام.
و در نهایت خستگی و دلگرفتگی لبخند زدم به روی خودم , عمیق و از ته دل.
چه قدر شبیه تو شده ام امروز

کتایون
دوازده مرداد88
دلقت

۱ نظر: