۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

دست منه بر دهنم

گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر , هیچ مگو

۱ نظر:

  1. در شكسته عشق را آنجا قدم پس چه باشد عشق درياي عدم
    زين دو پرده عاشقي مكتوم شد بندگي و سلطنت معلوم شد

    پاسخحذف